گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 4
شماره 10 و 11 - آذر و دي 1377







سرمقاله
اسماعیل شفیعی سروستانی چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست که خدمتی بسزا بر نیامد از دستم مثل اینکه همین دیروز بود که
همه خیابانها و صحن کوچه ها و سردر مغازه ها، پوشیده از چراغهاي سرخ و سبز و آبی بود و جشن و شادمانی مردمی که نیمه
شعبان را با نقل و شیرینی و تماشاي فیلمهاي خنده دار چارلی چاپلین و لورل و هاردي می گذراندند. گویی همگان از ته دل
یکصدا می گفتند: عشرت کنیم ورنه بحسرت کشندمان روزي که رخت جان بجهانی دگر کشیم چشم بر هم زدنی گذشت و
بیرون آمدند تا بر در و دیوار شهر آویخته شوند و بساط « یا صاحب الزمان » دوباره از میانه انبارها و صندوقها، پرچم هاي مزین به
سور و شیرینی را گرم و گرمتر سازند. با چاشنی همیشگی کارتونهاي والت دیسنی و برنامه هاي سرگرم کننده. گویی در ازدحام
افسوس که در منتهی الیه « سر خداست که در تتق غیب منزویست » بی دردي و بی عاري، آنکه بیشتر از هر زمان پنهان می ماند
جاده خودبینی و بلنداي قله خودکامی همه چیز را در خدمت خود می آوریم، حتی او که: روي خوبست و کمال هنر و دامن پاك
لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست و صد افسوس که در نیافتیم در عصر آخرالزمان و زمان فتنه آخرین، هیچ پناه امنی جز سایه
سار نخل بلندش نیست. چه، بحران فراگیر دامن می گسترد تا همه نامها به بی نامی مبدل شود و همه جامه هاي اعتباري اندامهاي
ناراست ما فروافتد. شاید آن زمان بحقیقت دریابیم: آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست چشم میگون لب خندان دل خرم با
اوست چشم بر هم زدنی دیگر، جشن میلاد به سر می آید، چراغها و پرچمها به صندوقخانه باز می گردند تا شمع نیم مرده تا
در انتظار اشارتی از سوي او، « شدن » شعبانی دیگر به خواب رود. هیهات که اگر درمی یافتیم همه بودن در گرو نگاه اوست و همه
از عمق جان در هر روز و هر شب نشید برمی کشیدیم که: فقیر و خسته بدرگاهت آمدم رحمی که جز ولاي توام نیست هیچ دست
آویز گویی در ازدحام چراغها و رنگها مجالی براي سر بی سوداي ما نمی ماند تا در پی خط سبز او روانه شویم و پاي در دایره
معرفتش گذاریم. گویی در دل بی نور، سوداي روز و روزگاران ماندگار مانده ورنه غم هجرانش هر روز و شبمان را چنان در خود
می پیچید که بی سر و دستار می خواندیمش: اي پادشاه صورت و معنی که مثل تو نادید هیچ دیده و نشنیده هیچ گوش جشن
میلاد، ذکر بلندیست تا گرد غفلت از چشم و دل باز گیریم و تاریکی دل را با چراغ نام بلندش روشنایی بخشیم. نیمه شعبان بشارت
حضور مردیست که اگر شناخته شود، انتظار یار قرین روزان و شبانمان خواهد شد و دستهامان رو به آسمان همنوا با لبهامان زمزمه
خواهند کرد: تو خود اي گوهر یکدانه کجایی آخر کز غمت دیده مردم همه دریا باشد نیمه شعبان، انعکاس نام مضطریست که
بازوان گره خورده مردان مردي را می طلبد که با نامش هم عهد شده باشند. عهدي که می فرمود: « البیعۀ لله » براي برافراشتن پرچم
در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطرست می رود حافظ «. اگر شیعیان بدان وفادار می ماندند فیض دیدارش را از دست نمی دادند »
بیدل به تولاي تو خوش نیمه شعبان بر عموم شیعیان مبارك باد. به امید آنکه یاد او قرین همه ایاممان باشد. ان شاءالله سردبیر
صفحه 7 از 64
وظایف منتظران
پیام حضرت آیۀالله صافی گلپایگانی السلام علی?المهدي?الذي وعدالله به الامم سلام بر حضرت مهدي، موعود انبیا، خاتم اولیا و
مطلوب اصفیا، امام وقت و صاحب عصر، بقیۀ الله فی الارضین، محبوب ملائکه مقربین، فاتح حصون مستکبرین، معز الاسلام و
و کل شی?ء احصیناه فی امام » : 1) مصداق ?) ،« فمن یاتیکم بماء معین » : المسلمین، نجات بخش مقهورین و مستضعفین، مقصود از
دادگستر ? ،« یس » و? « طه » نور ابصار سالکین، ( 2) شمع محفل ارباب یقین، نخل بلند بوستان موحدین، نهال برومند روضه ? ،« مبین
راستین، امین خدا و امان اسیران زمین، شرف اولیاء صالحین، خلف انبیاء مرسلین، قطب جهان و کهف حصین، غیاث المضطر
المستکین. حضرت حجت، ولی عصر، ختم هشت و چار عدل یزدان، نور تابان، رحمت پروردگار غوث اعظم، فخر آدم، پیشواي
3) آیت عظمی، جمال الله، فخر روزگار ) « نات بخیر » دین پناه عدل قرآن، روح ایمان، مهر چرخ اقتدار حافظ شرع نبی، معنایی از
سلام?الله تعالی علیه و علی آبائه الطاهرین. ثم السلام علیکم یا معشر الشیعه یا ایتها الفئۀ المؤمنۀ و الفرقۀ الناجیۀ، بشري لکم ثم
بشري و طوبی لکم ثم طوبی فانتم فئۀ?الله تعالی و حزبه و الفائزون بکرامته و المتشرفون بولایۀ ولیه الذي بشر بظهوره الامم، فزتم و
الله فوزا عظیما، هنیئا لکم ثم هنیئا لکم هذه السعادة العظمی والدرجۀ الکبري. سلام بر ماه شعبان، سلام بر شب نیمه شعبان، سلام بر
بامداد روز میلاد، سلام بر آن مادري که پیامبران عالیقدر خدا مردم را به نوزاد او بشارت دادند. سلام بر نرگس ملکه عظماي جهان
و سلام بر حضرت امام حسن عسکري، علیه?السلام. سلام بر شما شیعیان و منتظران ظهور و سلام بر خوانندگان مجله موعود، سلام
بر عزیزانی که ماه شعبان را گرامی می?دارند و زاد روز حجت?خدا، ارواح?العالمین?له?الفداء، را با شکوه و عظمت و شوق و
ذوق استقبال می?کنند و با مراسمی که برپا می?کنند، و وفاداري خود را نسبت?به اسلام و ارادت خود را نسبت?به آقا و مولایشان
اعلام کرده و پایداري و ستقامت?خود را براي پاسداري از ارزشها و سنتهاي دینی و مذهبی به دنیا نشان می?دهند و دشمنان را از
اینکه بتوانند در صف منتظران بیدار دل و مؤمنان غیرتمند و ملتزم به احکام اسلام رخنه نمایند مایوس می?سازند. گوارا باد بر شما
این حسن اعتضاد و قوت ایمان. گوارا باد بر شما این درك و فهم از انتظار ظهور و گوارا باد بر شما این شعور و احساسات. شما
گروه خدا و حزب?الله حقیقی هستید، بر راه و عقیده و روش خود استوار و ثابت?باشید و دین خدا را یاري کنید و آقا و مولاي
خود را از خود شاد و مسرور سازید. عزیزان دین، عزیزان خدا، جوانان اسلام و فرزندان قرآن! در این عصر غیبت در برابر این همه
کید و مکر و سیاستهاي مکارانه و این همه هجوم فرهنگی و افکار الحادي و اسلام?زدا، این تبلیغات شوم و این همه قلم به دستهاي
مزدور و مطبوعات و نشریات گمراه?کننده، این شما جوانان غیرتمند مسلمان هستید که باید از اسلام دفاع کنید و این توطئه?ها را
بی اثر سازید. تلاش دشمن این است که تعهد ما را به احکام دین کمرنگ و ضعیف سازد. آنها زن مسلمان، مرد مسلمان، جوان
مسلمان، دانشجوي مسلمان و مدرسه و دانشگاه مسلمان را هدف قرار داده?اند و می?خواهند سنگرهاي فرهنگی و علمی ما را
تصرف کنند و آن را از اسلام و از افتخار به گذشته?هاي مسلمین خالی کنند. اینان به اسم ملیت و وطن و تمدن و به اسم حمایت
از آزادي و تجدد و به نام حقوق بانوان و روشنفکري و بهانه?ها و عناوین فریبنده و گمراه?کننده دیگر به معنویت، اسلامیت و
ولایت ما حمله می?کنند. آنان از این موج اسلام?گرایی که دریاي متلاطم جامعه میلیاردي اسلام را فرا گرفته و زن و مرد را براي
بازگشت?به عزت دیرین بسیج کرده در هراس?اند. آنان از شور و شوق مسلمانان براي حاکمیت اسلام و از بازگشت?بانوان به
حجاب و حشمت اسلامی به وحشت افتاده و در برابر انقلاب عظیم اسلامی ایران از هیچ?گونه توطئه و تحریکی
دست?برنمی?دارند. تجدید قدرت اسلام در فلسطین، الجزایر، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان، آذربایجان، چچن، داغستان،
تاتارستان و دیگر نقاط جهان خواب و آرام را از دشمنان اسلام ربوده و تلاش ملل اسلامی براي پاره?کردن زنجیرهاي سلطه و
استکبار و اجتماع در زیر لواي اسلام آنها را سخت پریشان ساخته است. در این اوضاع و احوال وظیفه شما، منتظران ظهور و شیعیان
صفحه 8 از 64
امام عصر، علیه?السلام، مخصوصا شما جوانان عزیز بسیار حساس است. امید است که همگی مسؤولیتهایی را که در برابر این
تحرکات شوم و توطئه?هاي فرهنگی و سیاسی داریم درك کنیم و مواضع اسلامی را حفظ نماییم و ترقی و تعالی جامعه اسلامی را
در علم و صنعت و اخلاق و فضایل و خودکفایی و بی?نیازي از بیگانگان را وجهه همت قرار دهیم و نگذاریم که شخصیت
اسلامی ما را با گرایش به سوي یمین و یسار، ترویج فحشا و فساد و تاسیس مراکز لهو و لعب، اشتغال به کارها و سرگرمیهاي عمر
بر باد ده، همراه با تبلیغ اختلاط زن و مرد و رواج موسیقی و ملاهی و مناهی دیگر، تغییر دهند و به سرنوشت اندلس و اسپانیا گرفتار
کنند. همه باید با زبان، با مال و با هر امکانی که در اختیار داریم، جهاد کنیم و از سنگرهاي اسلام و از مرزهاي فکري و عقیدتی
اسلامی حفاظت کنیم. به امید رشادتها و جوانمردیهاي جوانان غیور مسلمان و فرزندان عزیز اسلام و قرآن. و قل اعملوا فسیري الله
2. سوره یس ( 36 )، آیه . عملکم و رسوله والمؤمنون. و السلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته پینوشتها: 1. سوره ملک ( 67 )، آیه 30
3. سوره بقره ( 2)، آیه? 106 .12
انقلاب مهدي و دگرگونی روابط اجتماعی
محمد حکیمی قرآن کریم در آیاتی چند که به چگونگی هاي انقلاب آخرالزمان پرداخته است معیارها و محورهایی را تبیین کرده
است که بسیار با اهمیت و درخور تامل است: یکی از این محورها حاکمیت طبقه فرودست و مستضعف است. در طول تاریخ انسان
همواره و همیشه (به جز دوران کوتاهی، آن هم در جوامعی خاص و نه فراگیر و جهانی) مراکز قدرت مالی، سیاسی و نظامی در
دست طبقات مستکبر و برتري طلب و سلطه طلبان اجتماعی بوده است که با دستیازي به منابع ثروت و کالاها و مواد، سلطه خود را
بر خلق خدا استوار می ساختند و انسانها را به دلخواه خود به کار می کشیدند و برده خویش می ساختند. طبق وعده هاي قرآنی این
جریان ناهنجار به طور اصولی و واقعی و نه شعاري و ادعایی، در انقلاب نهایی تاریخ، ره نیستی می پوید و طبقه قدرتمند از اریکه
قدرت به زیر افکنده می شوند و فرودستان و ضعیف نگه داشته شدگان مراکز قدرت را در دست می گیرند و براستی محرومان
حاکم می گردند و آرزوي دیرینه همه مصلحان و انسان دوستان و پیامبران، تحققی راستین می یابد. این انقلاب که به سود طبقه
مستضعف صورت می پذیرد، چون انقلاب و رستاخیز قیامت است. چنانکه در قیامت براستی نیکان و انسانهاي انسان به منزلت و
جایگاه شایسته خویش دست می یابند و ناانسانهاي انسان نما سقوط می کنند و به کیفر می رسند چنانکه قرآن این ویژگی قیامت را
خافضۀ رافعۀ ( 1) انقلاب قیامت، گروهی را بالا می برد و فراتر از گروهها و طبقات قرار می دهد و گروهی » نیک تبیین کرده است
را از اریکه قدرت به پایین می کشد و زیردست می سازد ;انقلاب جهانی و نهایی موعود آخرالزمان نیز چنین است و بدون هیچ
کمی و کاستی و یا سهل انگاري و چشم پوشی، سلطه طلبان قدرتمند را به زیر می افکند و فرودستان محروم را بر مراکز قدرت
حاکم می سازد. در انقلاب، نهایی انقلابیون به خاطر معیارهاي دقیق الهی که بر جان و روان آنها حاکم است و دین باوري راستینی
که در ژرفاي روحشان نفوذ کرده است، هیچ گاه از راه اصلی و الهی خویش غافل نمی مانند و جهت حرکت خود را عوض نمی
کنند. بنابراین مشکل اصلی انقلابهاي تاریخ که پس از رسیدن به قدرت، گذشته خویش را پس پشت می افکنند و به همه معیارها و
اصول انقلاب خود پشت می کنند، پیش نمی آید و طبقه فرودست انقلابی همواره انقلابی می ماند. این انقلاب که در انتظار
و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی » : بشریت است و بشریت نیز در انتظار آن است در این آیه از قرآن مطرح گردیده است
الارض و نجعلهم ائمۀ و نجعلهم الوارثین ( 2) ما می خواهیم تا به مستضعفان زمین نیکی کنیم یعنی آنان را پیشوایان سازیم و وارث
براي زمین. در این رخداد عظیم تاریخ انسان، حقیقتی که همواره به آن وعده داده شد و هیچ گاه لباس واقعیت نپوشید و به عینیت
نرسید ;آشکار می گردد و عینیت می یابد. در پرتو این دگرگونی بنیادین که جوهري انقلابی دارد، ماهیت روابط اجتماعی
دگرگون می شود و تحولی اصولی می یابد. یعنی روابط ناسالم انسان با انسانهاي دیگر و با طبیعت دگرگون می شود حتی بسیار
صفحه 9 از 64
بالاتر و در گستره اي عظیم تر. رابطه انسان با خدا و با خود نیز تحولی ژرف می یابد. یعنی انسان براستی بنده خدا و فرمانبر او می
شود و در پرتو تعالیم خالص و ناب آن معلم و مربی الهی توحید راستین آموزش داده می شود و از توحیدهاي ناخالص فلسفه ها و
عرفانهاي بشري جدا می شود و راه مستقیم الهی روشن می گردد و خداشناسی و خدایابی به اوج شکوفایی می رسد و این معناي
انقلاب راستین در رابطه انسان با خداست. نیز رابطه انسان با خود و چگونگی درك و دریافت خود و کیفیت احساس از خود و
نیروها و استعدادهاي خود، تحولی بنیادین می یابد و انسان به ارزش والاي خویش، به جایگاه و منزلت انسانی و به چکاد فرازمندي
که ممکن است دست می یابد و به گستره نیروهاي نهفته در درونش، پی می برد و نقدینه استعدادها و روح و جسم خویش را در
راه رشد اهداف پوچ و گذرا نمی نهد و به جستجوي حقایق ژرف و جاودانه وجود روي می آورد و به جوهر هستی دست می یابد
و این انقلاب در رابطه انسان با خود خویشتن است . ما در انقلابهاي بشري، چنین دگرگونیهایی در این قلمروها نمی یابیم. همچنین
در رابطه انسان با انسانهاي دیگر، که از مشکلات اصلی زندگی اجتماعی است، انقلابی راستین رخ می دهد و روابط سلطه طلبانه و
استثماري به روابط برادرانه و حق شناسانه تبدیل می شود. در آن دوران دیگر انسانی حق انسانی را پایمال نمی کند و کسی در
قلمرو جامعه انسانی، مورد استثمار قرار نمی گیرد و هر انسانی هرچند ضعیف و ناتوان به حقوق خویش بدون هیچ مانعی دست می
یابد. لازمه تفکیک ناپذیر حاکمیت مستضعفان همین است. گرچه انقلابهاي بشري این چگونگی را وعده داده اند ;اما در ظرف
عینیت و عمل چندان تحقق نیافته است و یا تحققی فراگیر و پایدار نداشته است. آن دورانی که این وعده انسانی، بی کم و کاست
در متن زندگیها نمودي آشکار خواهد داشت و فراگیر و همگانی خواهد شد ;در دوران حاکمیت مستضعفان است و معناي
حاکمیت مستضعفان که وعده الهی در انقلاب آخرالزمان است همین است. انسان در رابطه خود با طبیعت نیز همواره راه ناهنجاري
را پیموده و به استفاده بی رویه و نابهینه دست زده است و ناهنجاري در رابطه با طبیعت از جهاتی رخ داده است. نخست اینکه در
گذشته و اکنون اجتماعات انسانی، طبقات با در دست داشتن امکانات و ابزارهاي مناسب، بیش از اندازه از منابع طبیعی بهره برداري
کرده و به شادخواري و اسراف رو می آورند و به تعبیر قرآن اهل اسراف و زیاده روي می شوند و این روش در زندگی به طور
طبیعی موجب محرومیت گروههاي زیادي در جامعه می گردد. زیرا که منابع و کالاها محدود است و شادخواریها موجب کمبود
می گردد واین موجب محرومیت افراد و طبقاتی است. مثلا آبهاي شیرین کاملا محدود است، مواد شایسته براي تغذیه انسان،
محدود است و بدینسان. و هرگاه طبقات مرفه بر اساس رابطه ظالمانه با محیط و طبیعت به بهره برداري بی رویه و لذت پرستانه، به
مصرف زیاد روي آورند ظلم و زیان جبران ناپذیري به یست سالم دیگر انسانها وارد می سازند و انقلابهاي فراگیر و اصولی باید در
نوع این رابطه دگرگونی پدید آورند و به تصحیح آن همت گمارند به طوري که زیربناي بسیاري از روابط درست دیگر است و
بدون تصحیح آن روابط ظالمانه دیگر تصحیح نمی شود. دیگر اینکه انسانهاي متمکن که به قدرت سرمایه و ابزار مجهزند به
استفاده نابهینه و ویرانگر از منابع طبیعی دست می زنند و این استفاده نابهینه بر اساس محدودیت منابع، زمینه ساز بیدادي خانمانسوز
بر همه بشریت می گردد. زیرا که زمین مادر هستی و مهد و گهواره زیست مناسب همه افراد انسانی است و با بهره برداري بهینه و
صرفه جویانه زیست بومی مناسب براي همه انسانها خواهد بود و کالاها و مواد آن به همه انسانها می رسد و نیاز همگان را بر می
آورد ;لیکن با استفاده نابهینه و تخریب طبیعت، محیط زیست ناسالم می شود و کالاها و منابع آن نیز پاسخگوي نیاز همگان
نخواهدبود.از این رو، ظلمی فراگیر رخ می دهد که موجب تباهی و نابسامانی در زیست اکثریت جامعه بشري می گردد آنچنان که
امروزه این حقیقت تلخ، بروشنی مشهود است و به صورت فاجعه بشري در سطح اجتماعات انسانی درآمده است. در دوران
حاکمیت مستضعفان این دو جریان انحرافی از ریشه می خشکد، زیرا روحیه استضعاف و استضعاف گرایی و حاکمیت این قشر،
سدي آهنین بر سر راه هر ستم و ناروایی است و این دو ناهنجاري و ناروایی که یکی در مصرف افزون از حد و دیگري استفاده
نابهینه از منابع و در نتیجه ویرانی و تباهی محیط زیست انسانها است، با ماهیت حاکمیت مستضعفان ناسازگار است و در آن دوران
صفحه 10 از 64
و با انقلاب راستینی که در رابطه انسان با طبیعت و با نعمتهاي الهی رخ می دهد، طبقه حاکم از هر گونه استفاده زیاد و نابهینه
دوري می کند واین روحیه را در سراسر اجتماعات می گستراند و انسانهارا از کمبودها و نابسامانیهاي زندگی رهایی می بخشد و
محیط و طبیعت خدادادي را چنانکه خدا آفریده ارزانی همگان می کند. آري، حاکمیت مستضعفان که به معناي حاکمیت
معیارهاي درست انسانی است، تحولاتی ریشه اي در همه ابعاد زندگی پدید می آورد و در نتیجه زندگی راه درست خویش را می
یابد و انسانها همه به زیستی شایسته دست می یابند و محیط طبیعی و منابع آن از هرگونه تخریب و تباهی مصون می ماند و چنان
دورانی پیش می آیدکه انتظارهمه انسانهااست. نیز مستضعفان طبق وعده الهی دین واحد الهی را بر اجتماعات حاکم می سازند و با
تئوریهاي دینی جامعه انسانی را دگرگون می کنند و این پندار واهی و پوچ را که ادیان الهی به دنیا کاري ندارند و تنها به مسائل
آخرتی می پردازند، کنار می زنند و ثابت می کنند که دین خدا در همه ابعاد حیات انسانی نقش اصلی را بر عهده دارد و مادیت و
معنویت و بعد این دنیایی و آن جهانی زندگی انسان را سامان می دهد و دین در متن زندگی است و نه جدا از آن و این موضوع
در اصل عقیده به موعود آخرالزمان کاملا نهفته است که موعود آخرالزمان براي گسترش عدالت در جامعه هاي انسانی قیام می
کند و اوضاع ستمبار و آشفته زندگی بشري را از میان می برد و دنیاي مردم را به نظم می آورد چنانکه آخرت ایشان را. بنابراین
اندیشه حذف دین از زندگی دنیایی و تبعید دین به حوزه مسائل آخرتی، با عقیده به موعود آخرالزمان بکلی ناسازگار است. چون
بیشترین تاکیدي که در تعالیم اسلامی موضوع آخرالزمان بر آن شده است عدالت اجتماعی است نه اصل خداباوري یا پرهیزپیشگی
شخصی و درونی و روحی حتی می توان گفت که صفت بارز و آشکار و عمومی که در اکثریت قاطع تعالیم ما درباره موعود
آخرالزمان بدان اشاره شده موضوع عدل و عدالت است ( 3) و دین یک حقیقت این دنیایی است و به زندگی مردم در متن جامعه
هاي انسانی نظر دارد و مشکلی است که انسانها هنوز براي آن راه حلی عملی و عینی نیافته اند. بنابراین درپرتو حاکمیت
مستضعفان، دین نقش اصلی خویش را ایفا می کند و به متن زندگیها و به ژرفاي آن گام می گذارد و ریز و درشت مسائل فردي،
خانوادگی و اجتماعی را در هر مقوله و زمینه، سامان می بخشد و اندیشه هاي ضددینی را که به تبعید دین از متن زندگی پرداخته
اند، رسوا می کند. آنچه تا کنون گفته شد، تبیین برخی از ابعاد این آیه کریمه است که از دوران آخرالزمان و موعود آن سخن
گفته است. روشنتر از این آیه که در زمینه حاکمیت دین بر کل اجتماعات انسانی است و به انقلاب نهایی و جهانی موعود
وعدالله » : آخرالزمان اشاره دارد، آیه دیگري است درباره همین موضوع یعنی حاکمیت طبقه مستضعف در دوران موعود آخرالزمان
الذین امنوا منکم و عملوالصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذي ارتضی لهم و
4) خداوند آنان را که ایمان آوردند از شما و نیکی ها کردند، وعده داد که بیقین ایشان را در ) «... لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا
زمین خلیفه کند، چنانکه آنان را که از پیش بودند خلیفه ساخت و دینشان را باز بگستراند، آن دین که بپسندید براي آنان و هم
آنان را از پس بیمی که دارند، بی بیمی دهد و ایمنی... در این آیه کریمه از خلافت بر زمین در پرتو تمکن و قدرت دینی سخن
رفته است که مؤمنان صالح فرمانروایان زمین می شوند و در پرتو ایمان و باور دینی و حاکمیت بخشیدن به اصول و فروع دین، به
ساختن جامعه اي انسانی می پردازند و انجام تاریخ انسان پس از آنهمه نابسامانیها و ناهنجاریها به سامانی الهی و دینی می رسد.
پس در همین زیست فیزیکی و دنیایی، آنکه آخرین حرف را می زند و پناه راستین بی پناهان تاریخ می گردد و انسانهاي دربند و
مظلوم را رهایی می بخشد حاکمیت دینی و تفکر الهی است و میداندار اصلی و نقطه پایان تاریخ به دست دین و تفکر دینی است
نه به دست تفکر ظالمانه سرمایه داري غربی و نه اصول مادي کمونیستهاي شرقی. که این هر دو در تجربه و عمل از سامان بخشی به
محدوده کوچکی از جامعه هاي انسانی، درمانده اند و در بند کوچکترین و نازلترین تمایلات خودخواهی و خودپرستی گرفتارند.
محور دیگري که در حاکمیت مستضعفان نهفته است مبارزه با سرمایه داري است. زیرا طبقه حاکم که در عینیت و عمل با تمام
وجود خویش استضعاف و محرومیت را لمس کرده اند و از مشکلات آن احساسی راستین دارند، هیچ گاه با سرمایه داري سازش
صفحه 11 از 64
نمی کنند و میدان را براي یکه تازیهاي قشر مرفه و شادخوار باز نمی گذارند و همه راههاي نفوذ آنان را در بخشهاي حیاتی جامعه
سد می کنند. این ماهیت راه و کار مستضعفان است که هیچ گاه با عامل اصلی محرومیت کنار نیایند و ریشه آن را در جامعه بشري
بخشکانند و این راهی است که از آغاز نهضتهاي انبیا مورد نظر بوده است. چنانکه قرآن کریم همواره این بعد از قیام پیامبران را
ترسیم کرده است که با طاغوتان و سلطه طلبان مالی درگیر شدند همان سان که با سلطه طلبان سیاسی و نظامی. در قرآن کریم می
و لقد ارسلنا موسی بایاتنا و سلطان مبین الی فرعون و هامان و قارون فقالوا ساحر کذاب ( 5) ما موسی را با آیات خود و » : خوانیم
حجتی آشکار فرستادیم به سوي فرعون و هامان و قارون گفتند که او جادوگري دروغگو است. روشن است که از جمله اهداف
این پیامبر الهی چنانکه سرنگونی نظام سیاسی فرعونی است، سرنگونی نظام سرمایه و ثروت اندوزي نیز هست که سمبل آن در آن
روزگار قارون بوده است. آري در آن دوران سراسر عدل است که سرمایه داري و سلطه آن بر جامعه هاي بشري پایان می یابد و
توده هاي مظلوم بشري از زیر یوغ سلطه این طبقه زالوصفت رهایی می یابند و هرگونه بهره کشی ظالمانه از میان می رود و استثمار،
این پدیده شوم، ره نیستی و زوال می پوید و این لازمه طبیعی حاکمیت طبقه پایین و مستضعف است که به دوران سیاه ظلم قشري
عصر » 3. به کتاب . 2. سوره قصص ( 28 )، آیه 5 . اندك بر توده هاي عظیم انسانی پایان دهد پینوشتها: 1.سوره واقعه ( 56 )، آیه? 3
.23- 5. سوره غافر ( 40 )، آیات 24 . از نویسنده رجوع شود. 4. سوره نور ( 24 )، آیه? 56 ? « عدالت اجتماعی » فصل ? « زندگی
کیمیاي محبت
سید حسین هاشمینژاد محبت امام زمان، علیهالسلام، که همان محبتخدا میباشد (من احبکم فقد احب الله) ( 1) هم جنبه
موضوعیت دارد و هم جنبه طریقیت. محبت و عشق به آن بزرگوار موضوعیت دارد، یعنی نفس و ذات این محبت و اظهار عشق و
نیاز به آن محبوب، مطلوب و ممدوح حضرت حق است. چنانکه در احادیث و روایات ائمه معصومین، علیهمالسلام، از طریق عامه و
قل لا اسئلکم » : الکشاف است در تفسیر آیه » خاصه بر آن تاکید شده است. زمخشري که از مشاهیر علماي عامه و صاحب تفسیر
رسول خدا فرمود: هر که با دوستی آل محمد بمیرد، شهید مرده » : علیه اجرا الا المودة فی القربی ( 2) این حدیث را نقل میکند
است. هر که با دوستی آل محمد بمیرد، بخشوده از عذاب مرده است. هرکه با دوستی آل محمد بمیرد، توبه کار مرده است. هرکه
با دوستی آل محمد بمیرد، مؤمن کامل مرده است. هرکه با دوستی آل محمد بمیرد، فرشته مرگ او را بشارت میدهد، و سپس
منکر و نکیر نیز او را به هشتبشارت میدهند. هرکه با دوستی آل محمد بمیرد، او را معزز و محبوب به سوي بهشت میبرند،
آنگونه که عروس را معزز و محبوب به سوي خانه داماد میبرند.هرکه با دوستی آل محمد بمیرد، از قبر او دو در به سوي بهشت
گشوده میشود. هرکه با دوستی آل محمد بمیرد، خداوند قبر او را زیارتگاه فرشتگان رحمت قرار میدهد. هرکه با دوستی آل
محمد بمیرد، طبق سنت و جماعت مرده است. هرکه با دشمنی آل محمد بمیرد، روز قیامت در حالی وارد میشود که بر پیشانی او
نوشته است: مایوس از رحمتخدا! هرکه با دشمنی آل محمد بمیرد، کافر مرده است. هرکه با دشمنی آل محمد بمیرد، بوي بهشت
3) از روایت فوق و دهها روایت دیگر چنین برداشت میشود که نفس محبت اهل بیت، علیهم السلام، داراي ) «. را استشمام نمیکند
ارزش و اعتبار فوق العاده عظیم میباشد، تا آنجا که در برخی از روایات آمده است که از همه عبادتهاستبالاتر است. چنانکه در
ان فوق کل عبادة عبادة و حبنا اهل البیت افضل عبادة ( 4) بالاتر » : روایتی که از امام صادق، علیه السلام، نقل شده است، میخوانیم
از هر عبادتی، عبادتی است، و محبت ما اهل بیت، علیهم السلام، برترین عبادتهاست. محبت امام زمان طریقیت دارد وقتی فردي
محبوب و نتیجتا » محب از » محب یک انسان کامل مانند حضرت ولی عصر، علیه السلام، میشود طبیعی است که لازمهاش تبعیت
محبت در پیراستن جان از رذائل و » محبوب است. چنانکه اهل معرفت میگویند: تاثیر نیروي » محب به صفات » متصف گشتن
آراستن آن به فضایل، از قبیل تاثیر مواد شیمیایی بر روي فلزات است که همچون اکسیري دفعتا فلزي را مبدل به فلز دیگري
صفحه 12 از 64
محبوب را به » محب اتصال مییابد و یکجا و با سرعت، تمام صفات » محبوب به » میسازد. و یا مانند سیم برقی است که ا زوجود
محب انتقال میدهد. بنابراین اگر دیدیم مدعی محبتبه کسی، عاري از صفات محبوب، بلکه متصف به صفات ضد صفات »
اوست، طبیعی است که در صدق ادعاي وي دچار تردید شویم و احیانا تکذیبش میکنیم. چنانکه در روایتی که شیخ کلینی، رحمۀ
ما اساس هر خوبی و خیري هستیم و هر چه نیکی است » : الله علیه، به اسناد خود از امام صادق، علیه السلام، نقل میکند، آمده است
از فروع ماست [یعنی ما درخت مبارك و شجره طیبهاي هستیم که شاخههاي آن جز فضیلت و تقوي و خوبی میوهاي ندارد]. و در
شمار نیکیهاست، توحید و نماز و روزه، و خشم فرو خوردن و خطا کار را بخشیدن، دلجوییاز فقیران، و رعایتحال همسایگان، و
اعتراف به فضل صاحبان فضل. و دشمنان ما، ریشه و اصل هر شر و بدي هستند. و هرچه پلیدي و زشتی است از شاخههاي [شجره
خبیثه] آنهاست. و دروغ، بخل، سخن چینی، قطع رحم، ربا خواري، تعدي به مال یتیمان، زنا و سرقت و ارتکاب هرگونه خطا و
تبهکاري از آنها ناشی میگردد. بنابراین دروغ گفته است کسی که پنداشته است که با ماست، در حالی که او [به گواهی اعمال
5) این حدیثشریف هشداري به دوستان ) «.[ زشتش] وابسته به فروع غیر ماست [از پیوند خوردگان به درخت ناپاك دشمنان ماست
و منتظران حضرت ولی عصر، علیه السلام، میدهد که به خود بیایند و در اعمال خود بیاندیشند و بنگرند که راستی خلق و خو و
طیب دارد. » خبیث و » رفتار و گفتارشان در عداد چه سنخی از اخلاق و اعمال است و مشابهتبا محصول کدامیک از آن دو درخت
اگر دیدند آنچه از دل و مغز و اعضایشان تراوش میکند توحید و تقوي و طهارت است دل خوش دارند و خدا را سپاس گویند که
شاخه وجودشان با شجره طیبه اهل بیت - که امروز باقیماندهاش حضرت بقیۀ الله است - پیوند پیدا کرده و میوهاي هم سنخ با میوه
آن درخت پاك از خود تحویلمیدهند که از لوازم قهري و طبیعی هر پیوند پاك و صحیح همین است. و اگر دیدند - خداي نا
کرده - آنچه از درون و برونشان نشات گرفته و ظاهر میگردد، درست نقطه مقابل اعمال آن حضرت است ;نه کسب و تجارتی
منزه دارند، و نه خانوادهاي مزکی، نه فضایل اخلاقی دارند و نه از قبایح عملی دورند، چشمهایشان ناپاك و زبانهایشان نامهذب
است، نگران باشند که مبادا شاخه وجودشان با شجره خبیثه دشمنان امام زمان، علیه السلام، پیوند خورده باشد و آنگاه عمري با
همین خیال غرور آمیز در معاصی سر کنند و در قیامت ناگهان خود را در صف دشمنان اهل بیت، علیهمالسلام، بیابند. پیام امام
و وصیتکم التقوي . سخن خود را با شما » : زمان، علیه السلام، همان پیام اجداد طاهرینشان میباشد که در زیارت جامعه فرمودهاند
ولو ان اشیاعنا - وفقهم الله لطاعته - علی اجتماع من » : شیفتگان و منتظران حضرت دوستبا کلام نورانی حضرتش به پایان میبریم
6) اگر شیعیان ما - که خداوند آنها را موفق به اطاعتش بدارد - ) .« القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم لما تاخر عنهم الیمن بلقائنا
دلهایشان در وفا به عهد و پیمانی که با ما دارند گرد هم میآمد از فیض دیدار ما محروم نمیشدند. پینوشتها: 1. سوره شوري
; 2. قسمتی از زیارت جامعه کبیره. 3. الزمخشري، جار الله محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 3، ص 467 . 42 )، آیه 23 )
: همچنین ر. ك: الرازي، فخرالدین محمد، التفسیر الکبیر، ج 27 ، ص 166 ;المجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 27 ، ص 111 ، ح 84
قال رسول الله: من مات علی حب ال محمد مات شهیدا. ا لا و من مات علی حب ال محمد مات مغفورا له.الا و من مات علی حب »
ال محمد مات تائبا. الا و من مات علی حب ال محمد مات مؤمنا مستکمل الایمان. الا و من مات علی حب ال محمد بشره ملک
الموت بالجنۀ ثم منکر و نکیر. الا و من مات علی حب ال محمد یزف الی الجنۀ کما تزف العروس الی بیت زوجها. الا و من مات
علی حب ال محمد فتح له فی قبره بابان الی الجنۀ. الا و من مات علی حب ال محمد جعل الله قبره مزار ملائکۀ الرحمۀ. الا و من مات
علی حب ال محمد مات علی السنۀ و الجماعۀ. الا و من مات علی بغض ال محمد جاء یوم القیامۀ مکتوب بین عینیه ایس من رحمۀ
الله. الا و من مات علی بغض ال محمد مات کافرا. الا و من مات علی بغض ال محمد لم یشم رائحۀ الجنۀ . 4. المجلسی، محمد باقر،
نحن اصل کل خیر، و من فروعنا کل بر، فمن البر: » : 5. الکلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 8، ص 243 . همان، ص 91 ، ح 48
التوحید، والصلوة، و الصیام، و کظم الغیظ، و العفو عن المسییء، و رحمۀ الفقیر، و تعهد الجار، و الا قرار بالفضل لاهله. و عدونا اصل
صفحه 13 از 64
کل شر، و من فروعهم کل و فاحشۀ. فمنهم: الکذب، و البخل، و النمیمۀ، و القطیعۀ، و اکل الربا، و اکل مال الیتیم بغیر حقه، و تعدي
الحدود التی امر الله، و رکوب الفواحش، ما ظهر منها و ما بطن، و الزنا، و السرقۀ، و کل ما وافق من ذلک من القبیح. فکذب من زعم
. 6. المجلسی، محمدباقر، همان، ج 53 ،ص 177 .« انه معنا و هو متعلق بفروع غیرنا
دانستنیهایی درباره حضرت مهدي، علیهالسلام
اشاره: آنچه که یک شیعه منتظر می بایست درباره امام و مقتداي خویش بداند مجموعه اي از معارف را شامل می شود، که برخی
مطالبی عمومی اند که فراگیري آنها بر همه لازم است و برخی دیگر مطالبی تخصصی که شاید براي همگان لازم و ضروري نباشد.
مقاله حاضر تلاشی است در جهت معرفی ابعاد مختلف شخصیت حضرت حجت، علیه السلام، به عموم دوستداران موعود. در اینجا
لازم می دانیم از حضرت آیۀ الله سید علی شفیعی که زحمت نگارش این مقاله را متحمل شدند، سپاسگزاري کنیم. 1. مهدویت
شخصیه و نوعیه در باب مهدویت عقیده مذهب شیعه این است که مهدویت خاصه صحیح و مقبول است و به تعبیر دیگر آنچه مورد
پذیرش است مهدویت شخصیه است نه مهدویت نوعیه. لکن بعضی از صوفیه و عرفا قائل به مهدویت نوعیه بوده یا هستند. به این
معنا که عقیده دارند در هر عصري و دوره اي باید یک مهدي وجود داشته باشد که ویژگیها و خواص مهدویت و هادویت را داشته
باشد و می گویند هیچ عصري خالی از یک مهدي هادي نیست و ضرورتی هم ندارد که مشخص شود از نسل چه کسی است و چه
خصائصی را داراست؟ ( 1) این عقیده بعضی صوفیه و عرفا است که البته از نظر ما نامفهوم بلکه مردود است. عقیده مبرهن و مستدل
مذهب شیعه آن است که مهدویت، مهدویت شخصیه است، یعنی یک فرد است که مهدي این امت است و موعود امتها و ملتها
است و ابعاد و ویژگیهاي او مشخص است. خانواده اش، پدر و مادرش، محل ولادت و غائب شدن و نشانه هاي ظهورش و حتی
خصوصیات جسمی او و در یک کلام همه ابعاد مربوط به او اعلام شده است و با این مشخصات و ویژگیهاي ذکر شده، ما فقط
یک مهدي را قبول داریم. آري یک فرد به عنوان مهدي است که واجد و جامع تمامی این خصائص و ویژگیها و نشانه ها است.
براي آنکه مفهوم مهدویت نوعیه مقداري روشنتر شود، به اشعاري از ملاي رومی درباره امام حی غائب دقت کنید که می گوید هر
دوري یک ولی دارد ولی ما معتقدیم که در تمام ادوار و اعصار تنها و تنها یک ولی هست ملاي رومی می گوید: پس به هر دوري
ولیی قائم است تا قیامت آزمایش دائم است هر کرا خوي نکو باشد برست هرکسی کوشیشه دل باشدشکست پس امام حی قائم آن
ولی است خواه از نسل عمر،خواه از علی است مهدي و هادي وي است اي راه جو هم نهان و هم نشسته پیش رو ( 2) این که در
ابیات بالا ملاحظه می نمایید مفاد مهدویت نوعیه است. ما قائل هستیم که این ادعا هیچ دلیل و برهانی در مقام اثبات ندارد ;بلکه
تمامی ادله مهدویت شخصیه و خاصه به گونه اي است که هر نوع مهدویت دیگري را نفی می کند و مهدویت شخصیه خاصه را با
همان ابعاد و جزئیات و شرایط و صفات و علاماتی که بیان داشتیم ;اثبات می نماید. پس اگر در مطالعات و بررسیها پیرامون امام
زمان، علیه السلام، مهدویت نوعیه به بیان فوق یا هر بیان دیگر ارایه و مطرح شد باید توجه داشت که این نظر و عقیده اصیل و
پذیرفته شده شیعه امامیه نیست بلکه دیدگاه مذهب شیعه همان هدویت خاصه شخصیه است که به آن معتقدیم. 2. سخنی درباره
معناي ظهور مطلب دیگر که هر چند هنوز آن را مورد تحقیق تام و تتبع و کاوش قرار نداده ام لکن اصول و کلیت آن را عرضه می
عجل علی » نوعا به معناي ظهور شخص امام زمان، علیه السلام، مطرح می شود و مثلا به همین معنی « ظهور » دارم این است که: کلمه
ظهورك گفته می شود و البته این مساله اي قطعی و غیرقابل انکار است ;لکن احتمال قوي و جدي دیگري هم وجود دارد که
ظهور به معناي ظهور امر باشد نه ظهور شخص. البته ظهور کامل و تام امر، مستلزم ظهور شخص است. یعنی تا شخص ظاهر نشود،
امر امت به صورت تمام و کامل ظاهر نمی شود، ولی در عین حال میان این دو تفاوتهایی وجود دارد. اصل این تفکر و اندیشه از
اینجا سرچشمه می گیرد که ظهور حداقل می تواند دو معنا داشته باشد. ( 3) یکبار به معناي طلوع و آشکار شدن و پیدایش بعد از
صفحه 14 از 64
استتار ;بدینگونه که ظهور را نقطه مقابل خفا بگیریم که نظارت مطلب بیشتر به ظهور شخص می باشد، و البته این قابل انکار نیست،
و بار دیگر ظهور را از ماده و ریشه ظهر معنا کنیم که عبارت از تقویت و پشتوانه یافتن چیزي باشد که ما از آن تعبیر به پیروزي و
حاکمیت مقتدرانه می نماییم و در این برداشت و نظر مطالب دیگري به ذهن می رسد و نتایج دیگري به دست می آید. در این
بحث توجه به مشتقات لفظی لغت ظهور مفید مطالب ارزشمندي است که می توان از آن کمک گرفت. خداوند در قرآن مبارك،
4) هیچ کس نمی تواند مثل این قرآن بیاورد هر چند جن و انس با هم جمع ) « و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا » : یک جا می فرماید
به معناي کمر و پشت است که استقامت انسان « ظهر » شوند و بعضی پشتوانه بعضی دیگر شوند و به تقویت همدیگر برخیزند. این از
به کمر و پشت اوست و این کاربرد در آیه شریفه کنایه از متراکم کردن نیروها است. از مشتقات دیگر هم مواردي در قرآن داریم
و ظهر امرالله و هم له کارهون ( 5) که در این آیه شریفه ظهور را صفت شخص نگرفته بلکه صفت امر گرفته است و در » : مانند
لیظهره علی الدین کله و لو » : موارد خاصه در مورد امام زمان، علیه السلام، هم این موضوع دیده می شود. همچنین در آیه کریمه
لیظهره به معناي پیدایش بعد از خفا نیست بلکه به معناي پیروزي و چیره » ولو کره الکافرون ( 6) که در اینجا » کره المشرکون یا
علی متعدي می شود تا پیروزي معنی دهد و غلبه و سلطه و قدرت را بر احیاء دین افاده کند ;هر چند کافران و » شدن است و لذا با
که این « اظهر به دینک و سنۀ نبیک » : مشرکان را خوشایند نباشد. در دعاي افتتاح - در شبهاي ماه مبارك رمضان - می خوانیم
جمله را هرچند می توان بدین سان معنی و تفسیر کرد که پروردگارا! به وسیله امام زمان، علیه السلام، دینت را آشکار کن! اما با در
نظر گرفتن مجموع مشتقات می توان به این گونه تفسیر و معنا کرد که: دینت را تقویت کن و سایه افکن فرما. و نیز در بعضی ادعیه
ظهور الفرج علی یدیک داریم که ظهور به فرج و نصرت امر توجه و ارتباط دارد، نه به شخص. البته باید در این » و زیارات مبارك
مورد بحث وسیعتري انجام گیرد. بنابراین معنایی که بیان کردیم ;می شود عصر ظهور را به عصر پیروزي و سلطه اسلام تعبیر نمود.
از این بحث می توان نتیجه گرفت که اگر ظهور را صفت شخص بگیریم تمام آیات و روایات و ادعیه و زیارات و مناجاتهایی که
در آنها واژه ظهور به کار رفته و استعمال شده است ;تحقق نیافته و معنی پیدا نمی کند مگر با ظهور شخص امام زمان، علیه السلام.
زیرا ظهور به معناي پیدایش بعد از استتار و خفا استعمال شده است. اما اگر ظهور را به معناي پیروزي و سلطه اسلام تعبیر نماییم;
حتی ممکن است این پیروزي - البته تا حدودي - قبل از ظهور امام زمان، علیه السلام، نیز حاصل شود ;لکن نه به گونه اي که
مستغنی از ظهور آن حضرت باشیم، هرگز. اما به صورت منطقه اي و محدود می شود این ادعا را بیان کرد. الان همه می دانیم و می
بینیم و لذا عقیده فقهی - سیاسی ما این است که الان در ایران اسلامی ما نمی توانیم احکام دوران غیبت امام زمان، علیه السلام، را
به صورت مطلق، آنچنان که در ایران قبل از انقلاب معتقد بودیم، ادعا کنیم. زیرا آنگونه که بیان شد، امروز حکومت ایران اسلامی
در ظل و سایه حکومت الهی ولی عصر، علیه السلام، برپا شده و استقرار یافته است. 3. انقلاب اسلامی نموداري از ظهور امام زمان،
علیه السلام هنگامی که امام عصر،علیه السلام، ظاهر می شود، بدیهی است که ایشان در یک نقطه متمرکز هستند و در بلاد و مناطق
دیگر که حضور ندارند، والی معین اعزام می نمایند. همانگونه که امیرالمؤمنین، علی، علیه السلام، در دوران خلافت خود مالک
اشتر را به ولایت مصر، ابن عباس را به ولایت بصره و اصحاب و بزرگان دیگري از برجستگان یارانش را به حکومت دیگر بلاد
تعیین فرموده بود. امام زمان، علیه السلام، نیز براي مناطق اسلامی حاکم معین می فرماید. بدین جهت ما امروز با اینکه مدعی نیستیم
که تمامی احکام زمان حکومت ولی عصر، علیه السلام، را پیاده کرده ایم ;اما حکومت اسلامی خود را مرحله اي از ظهور به معناي
تدریجی آن می دانیم یعنی حاکمیت تدریجی اسلام و احکام نورانی آن بخشی و رشحه اي از ظهور امر حضرت مهدي، علیه
السلام، است هر چند هنوز ظهور شخص ایشان، واقع نشده است. 4. امام زمان چه وقت ظهورمی نماید؟ موضوع و نکته دیگري که
احیانا در قالب سؤال مطرح می شود این است که دنیا اکنون پر از جور و ستم است. پس چرا امام زمان، علیه السلام، بنا به مفاد
8) ظهور نمی کند؟ در رابطه با این مساله باید ) « یملاء الارض قسطا و عدلا بعد ماملئت ظلما و جورا » روایت معروف و مشهور
صفحه 15 از 64
گفت: اولا، چه کسی گفته امروز دنیا پر از ستم و ظلم است و اصولا تشخیص این مطلب که دنیا پر از ظلم و ستم شده یا خیر با چه
پر شدن دنیا از ظلم و جور نیست بلکه منظور و « ملئت ظلما و جورا » کسی است؟ گذشته از این بعضی محققین می گویند منظور از
مراد سیطره و چیرگی ظلم و ستم و فراگیري جوراست به گونه اي که مجال و گریزي براي رهایی از آن نباشد. مثلا در نظر بگیرید
امروز را که نظم نوین جهانی آمریکا مطرح است و می نگریم که پس از فروپاشی شوروي سابق، آمریکاي جنایتکار کشورهاي
مختلف را تحت فشار قرار داده تا حاکمیت ظالمانه خود را گسترش و توسعه دهد. ولی در هر حال باید توجه داشت که به تعبیر
علمی هیچگونه علیتی فیمابین پرشدن دنیا از ظلم و جور و یا سیطره ظلم و جور بر دنیا و ظهور امام زمان، علیه السلام، وجود ندارد
که بگوییم بلافاصله و آنا امام زمان باید در این شرایط ظهور فرماید. توضیح مطلبی را در اینجا مفید و ضروري می دانیم و آن اینکه
یملاءالارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما » : روایات وارده در این بحث و مقام دو دسته هستند: الف) دسته اي از روایات می فرمایند
کاف به گفته بزرگان ادبیات زبان عرب یا براي تشبیه است یا مقابله. یعنی امام زمان، علیه السلام، دنیا » 9) که این حرف ) .« وجورا
را از عدل و داد پر می کند آنچنان که از ظلم و ستم پر شده باشد یا در مقابل آنکه دنیا مملو و سرشار از جور و ستم است آن را پر
از عدل و داد می نماید. ملاحظه می فرمایید که در این تعبیر و بیان، سخن از مقابله بین ظلم و عدل و یا شباهت میان پرشدن زمین
از عدالت است بگونه اي که از جور و ستم پر شده باشد و سخنی از تاریخ سپري شدن ظلم و جور و جایگزینی عدل و داد به میان
(10) « یملاءالارض قسطا و عدلا و نورا بعد ما ملئت ظلما و جورا » : نیامده است. ب) در برخی دیگر از روایات چنین آمده است که
بعد از آنکه دنیا از ظلم و جور پر شد امام زمان، علیه السلام، تشریف می آورد و آن را از عدل و داد سرشار و لبریز می نماید ;اما
مقدار این فاصله و اندازه آن مشخص نشده است. پس باید این شبهه ازاذهان بیرون بیاید که تا دنیا از ظلم و ستم پر شد ;باید حتما
امام زمان، علیه السلام، ظهور کند ;زیرا امکان آن هست که این مدت زمان و فاصله بنا به حکمتها و مصالحی به درازا بکشد و این
نباید براي کسی جاي نگرانی و یا افسردگی باشد. 5. ذکر نام امام زمان به طور صریح یک مساله دیگر این است که آیا در این
زمان ذکر اسم امام زمان، علیه السلام، به طور صریح و مشخص، جائز است یا خیر؟ در بعضی روایات وارد شده که نباید صریحا
لا یحل لکم ذکره باسمه ( 11 ) بنابراین » : اسم امام زمان، علیه السلام، را بیان کنیم بلکه باید بگوییم (م ح م د) در روایتی آمده است
اصلا ذکر نام حضرت مباح نیست. بعضی از اعاظم و علماي دین مستقلا در این موضوع کتاب نوشته اند. ( 12 ) شیخ حر عاملی در
شرعۀ التسمیۀ تالیف و بر » این مساله کتاب مستقلی تالیف نموده است. ( 13 ) مرحوم میرداماد کتاب مستقلی در این مساله به نام
حرمت ذکر نام اصلی امام زمان، علیه السلام، استدلال کرده است. ( 14 ) شیخ صدوق ( 15 ) که متخصص و استاد جمع روایات
والذي اذهب الیه ما روي فی النهی من التسمیۀ ( 16 ) آنچه من » : مربوط به امام زمان، علیه السلام، است در کمال الدین می فرماید
بدان مایل شده ام روایاتی است که در آنها از تسمیه نهی شده است. درباره فتوي به حرمت ذکر نام ;صریح امام زمان، علیه السلام،
کفایۀ الموحدین ، میرداماد، علامه » معتقدان به این راي چون شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طبرسی، سید اسماعیل عقیلی مولف
مجلسی، محدث نوري... هر کدام به گونه اي به حرمت فتوي داده و آن را به زمان خاص و یا با شرایط مخصوص مقید نموده و
برداشتهاي گوناگونی از روایات مربوطه نجم الثاقب ( 18 ) تالیف محدث نوري و دیگر مصادر مربوطه از مشروح مباحث و مطالب
آگاهی حاصل نمود. لکن الان قول دیگري حاکم است و آن اینکه هیچ یک از مراجع معظم تقلید ما ذکر نام امام زمان، علیه
السلام، را حرام نمی دانند زیرا روایاتی را که در این خصوص صادر شده ناظر به زمان تقیه می دانند و استدلال می نمایند که در
روایات مربوطه به امام زمان، علیه السلام، بیان شده که نام آن حضرت، نام پیامبر، و کنیه اش، کنیه پیامبر، صلی الله وعلیه وآله،
است. خوب وقتی بنا باشد کنیه پیامبر درباره ایشان علنا مطرح باشد ;نام پیامبر نیز علنا در مورد ایشان مطرح شود، این زمینه اي می
شد براي اینکه دشمنان حضرت مهدي را شناسایی کرده و جان ایشان را مورد خطر و تهدید قرار دهند و این مربوط به زمان تقیه و
خطر بوده است. پس توجه می شود که این مساله از آن مسائلی است که به تعبیر امام راحل، قدس سره الشریف، شرایط زمان و
صفحه 16 از 64
مکان به عنوان عناصر مؤثري در اجتهاد دخالت دارد و تاثیر می گذارد. ( 19 ) برداشت و استنباط فقهاي ما این است که این روایات
به زمان تقیه نظارت دارد یعنی زمانی که خلفاي عباسی با شدت هر چه تمامتر از همه احتمالات و اخبار براي ردیابی امام زمان، علیه
السلام، استفاده می کردند تا آن حضرت را یافته و نابود نمایند. اما الان که آن تقیه وجود ندارد لذا آن حرکت هم منتفی است.
حرمت مادامی است یعنی مادامی که تقیه حاکم بوده ذکر نام صریح امام، علیه السلام، » ، بنابراین ذکر نام امام زمان، علیه السلام
حرام بوده است اما وقتی تقیه مرتفع شدحرمت هم مرتقع می شود. در این میان بعضی از بزرگان بین دو قول مطرح در این مساله
جمع کرده اند و گفته اند به استناد بعضی از روایات ذکر نام صریح حضرت، علیه السلام، در ملاء عام و محافل و مجالس جائز
نیست امادر غیر این موارد، بیان نام امام زمان، علیه السلام، اشکال ندارد. کما اینکه شیخ مفید در ارشاد ( 20 ) و محدث نوري در
النجم الثاقب ( 21 ) و شیخ صدوق دراعتقادات ( 22 ) نام شریف آن حضرت را ذکر کرده اند و چنانکه گفته شد تفصیل و تشریح
موضوع را باید از مدارك و مصادر خاصه به دست آورد. 6. برخاستن به هنگام ذکر نام امام زمان مساله دیگر این است که آیا
وقتی نام امام زمان، علیه السلام، برده می شود قیام براي نام ایشان واجب است یا واجب نیست؟ مدرکی که براي این مساله وجود
دعبل بن علی خزاعی به خراسان و تشرف وي به محضر حضرت رضا، علیه السلام، » دارد یکی روایتی است مشتمل بر داستان سفر
که دعبل در آنجا قصیده اي را که براي ائمه اطهار سروده خدمت حضرت رضا، علیه السلام، مطرح می کند تا آنجا که در شعر
خود به نام حضرت صاحب الامر، علیه السلام، می رسد، امام هشتم با شنیدن نام مبارك حضرت صاحب الامر، علیه السلام، از جاي
اللهم عجل فرجه سهل مخرجه ( 23 ) چنانکه در روایت » : خود برخاسته قیام می فرماید و دست بر روي سرگذارده و می فرماید
دیگري نیز چنین آمده است که روزي در محضر حضرت صادق، علیه السلام، نام حضرت صاحب الامر، علیه السلام، برده شد، امام
ششم به منظور تعظیم و احترام نام آن حضرت از جاي برخاسته قیام فرمود. ( 24 ) بدیهی است عملکرد دو امام بزرگوار حضرت
صادق و حضرت رضا، علیهماالسلام، براي همیشه سند و حجت بوده و حداقل مراتب آن اثبات استحباب شرعی است و چنانچه در
سند روایت ضعفی هم وجود داشته باشد لکن: اولا: می توان سیره مستمره شیعه را که از سوي علماي اعلام و جامعه مؤمنین همیشه
وجود داشته است جبران کننده این ضعف اصطلاحی دانست. ثانیا: طبق قاعده علمی متداول میان فقها و اصولیان، این مورد را در
من بلغ قرار داد. توضیح مطلب آنکه چنانچه سند روایتی یک مساله مستحب و یا مکروه ثابت و مستند و واجد » کلیت روایات
شرایط حجیت باشد که در این صورت عمل نخست را به عنوان یک موضوع مستحب و شرعی قطعی می توان به جا آورد و عمل
دوم را به عنوان یک مکروه قطعی شرعی ترك نمود. اما در جایی که سند روایتی داراي ضعف باشد و برخوردار از شرایط حجیت
یعنی هر کس که ثوابی «... من بلغه شی ء من الثواب » : خبر نباشد ;در این صورت با پشتوانه اخبار و روایات متعددي که می گویند
را بر عملی مطلع شد و به امید آن ثواب عمل مورد نظر را انجام داد ;البته ثواب و اجر آن عمل را خواهد دید هر چند ثواب آن
عمل واقعا از طرف پیامبر، صلی الله علیه وآله، یا ائمه اطهار، علیهم السلام، صادرنگردیده باشد. ( 25 ) البته تفاوت این موارد با
استحباب و کراهت قطعی الصدور آن است که در اینجا باید عمل مورد بحث را به قصد رجاء و امید اینکه شرعا مطلوب است انجام
داد نه به عنوان یک مستحب قطعی و عمل مکروه را به قصد رجاء و امید اینکه مورد کراهت شارع اسلام است ترك نمود نه به نیت
یک مکروه قطعی. حال آیا استحباب برخاستن به هنگام شنیدن نام مبارك امام عصر، علیه السلام، شامل هر کدام از نامهاي آن
است؟ این نیز مورد بحث و گفتگو میان بزرگان علم و دین است که با مراجعه « قائم آل محمد » حضرت است و یا منحصر به کلمه
به مصادر مربوطه روشن و استفاده می گردد. ادامه دارد پی نوشتها: 1. در این رابطه به کتاب مولوي نامه تالیف مرحوم جلال الدین
همائی (م 1400 ق، 1317 ش) ج دوم، صفحات 850 تا 843 و 901 تا 897 مراجعه شود که این عقیده را به گروهی از عرفاو صوفیه از
جمله محیی الدین و مولوي نسبت داده و می گوید: این عقیده با مهدویت شخصیه منافاتی ندارد زیرا همان گروه از عارفان و
صوفیان در عین حال به وجود امام عصر، علیه السلام، که همان مهدي موعود باشد نیز اعتقاد جازم دارند که در کلمات و تالیفات
صفحه 17 از 64
آنان موجود است. در کتاب یاد شده مهدي نوعی را به گونه اي تفسیر می نماید که با صرف نظر از مرحله ثبوت اما در مرحله
اثبات، اقامه برهان بر آن ممتنع نباشد لکن بسی مشکل است. 2. مثنوي معنوي، تصحیح نیکلسون، انتشارات امیرکبیر، دفتر دوم، ص
3. جهت کاوش و تحقیق بیشتر نگاه کنید به لسان العرب تالیف علامه ابن منظور (م 711 ق) از انتشارت دفتر تبلیغات اسلامی .239
،( 7.سوره صف ( 61 . 6.سوره توبه ( 9)، آیه 33 . 5.سوره توبه ( 9)، آیه 48 . 4. سوره اسراء ( 17 )، آیه 88 520 - قم ج 4، ص ص 529
لولم یبق من الدنیا الا یوم لطول الله ذلک الیوم حتی یاتی رجل من عترتی اسمه اسمی » : 8. عن النبی، صلی الله علیه وآله . آیه 9
ینابیع المودة، ص 426 و همچنین کمال الدین و تمام النعمۀ ج 1، ص 280 ، ح 27 « یملاءالارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا
و مصادر فراوان دیگر. 9. همان . 10 . از رسول خدا، صلی الله علیه وآله، نقل شده است که در رابطه با امام زمان، علیه السلام،
فرمودند: یملاءالارض قسطا و عدلاو نورا بعد تملی ء ظلما و جورا و سواءا. اثبات الهداة، ج 3، ح 268 ;سنن ابی داود ج 4، ص 107
;کنز العمال، ج 14 ، ص 264 ;همچنین اصبغ بن نباته به نقل کمال الدین، ج 1، ص 259 ، حدیث 5، روایت می کند که فرمودند:
11 . روایت از امام حسن عسکري، علیه السلام، در « یملاءالله عزوجل به الارض نورا بعد ظلمتها و عدلا بعد جورها علمابعد جهلها »
کتاب شریف کافی، ج 1، ص 332 ;همچنین کمال الدین، صدوق، ج 2، باب 56 ، ص 648 ، نقل شده است. همچنین در کمال
الدین، ج 2، ص 333 ، باب 33 ، حدیث 1، از امام صادق، علیه السلام، روایتی نقل شده که پیرامون حضرت مهدي، علیه السلام،
1393 ق)در کتاب ارزشمند - 12 . مرحوم علامه شیخ آقابزرگ طهرانی( 1389 «. یغیب عنکم شخصه ولایحل لکم تسمیته » : فرمودند
الذریعۀ الی تصانیف الشیعه از حدود ده رساله در این خصوص یاد نموده است. 13 . علامه محقق شیخ محمد بن الحسن »
الحرالعاملی متوفاي 1104 ق. کتابی به نام کشف التعیمۀ فی حکم التسمیه نوشته که در واقع جواب رساله میرداماداست و در آن
جواز تسمیه رااثبات کرده است. 14 . سید محمدباقرحسینی استرآبادي مشهور به میرداماد (م 1041 ق) کتاب بنام شرعۀ التسمیه به
سال 1020 ق تالیف نموده و در آن بیست روایت را که به نظر وي دلالت بر حرمت ذکر نام امام زمان (عج) دارند بیان نموده است.
صاحب کفایۀ المهتدي که بر میرداماد تلمذ نموده می نویسد: مدتی فیمابین میرداماد و شیخ بهایی، علیهماالرحمۀ، بر سر جوار
تسسمیه وحرمت آن در زمان غیبت مناظره روي نموده و لهذا میرداماد کتاب مذکور راتالیف نمود. 15 . ابوجعفر محمدبن علی بن
17 . مکیال . الحسین بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق (م 381 ق). 16 . کمال الدین و تمام النعمۀ چاپ مکتبه صدوق ص 307
1301 ق.) ج 2، ص - المکارم فی فوائد الدعاء للقائم تالیف علامه بزرگوار محمد تقی موسوي اصفهانی، قدس سره الشریف ( 1348
. 1254 ق.) 19 - 109،18- . النجم الثاقب فی الاحوال الامام الغائب تالیف محدث عظیم الشان میرزاحسین نوري طبرسی، ( 1320 136
. صحیفه نور، ج 21 ، ص 98 حضرت امام، قدس سره الشریف، می فرمایند: زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند. 20
336 ق). 21 . النجم -413) ،342- الارشادفی معرفه حجج الله علی العباد، محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید، ج 2، صص 343
و نعتقد حجۀ الله فی ارضه و خلیفۀ علی » : 93 چنین می فرماید - اعتقادات ص ص 95 » 22 . شیخ صدوق در کتاب . الثاقب، ص 58
مرآة » 23 . منتخب الاثر، چاپ سوم، ص 506 و 508 به نقل از کتاب «... عباده و هو القائم المنتظر،محمد بن الحسن بن علی بن محمد
النجم الثاقب تالیف محدث نوري. 24 . مکیال » الزم الناصب تالیف شیخ علی یزدي حائري و کتاب » الکمال علامه مامقانی و کتاب
مکیال المکارم » 171 به نقل از النجم الثاقب، محدث نوري، ص 523 و خود نویسنده دانشمند کتاب - المکارم، ج 2، صص 172
میگوید: سیره و روش مذهب شیعه دوازده امامی بر این سنت حسنه جاري است. 25 . مراجعه شود به کتب علم اصول مانند رسائل
1281 ق) و... و کتب روایات مانند بحارالانوار، وسائل الشیعه و... - شیخ انصاري ( 1214
یاران قائم، علیهالسلام- 2
مهدي هنگام نماز عشا در مکه ظهور می?کند در حالی که پرچم رسول خدا، که درود خدا بر او و خاندانش باد، » خلیل منتظر قائم
صفحه 18 از 64
و پیراهن و شمشیر او را با خود دارد و داراي نشانه?ها و نور و بیان است. وقتی نماز عشا را به جا آورد با صداي رسا و بلند خود
می?فرماید: اي مردم! خدا را به یاد شما می?آورم. شما اینک در پیشگاه خدا ایستاده?اید. او حجت?خود را برگزید و پیامبران را
برانگیخت و کتاب (آسمانی) فرو فرستاد و شما را امر کرد که چیزي را شریک او قرار ندهید و از او و فرستاده?اش اطاعت و
فرمانبرداري کنید و زنده نگه دارید آنچه را که قرآن زنده کرده است و بمیرانید آنچه را که او میرانده است. هواداران راستی و
هدایت و پشتیبان تقوي و پرهیزگاري باشید، زیرا نابودي و زوال دنیا نزدیک شده و اعلام وداع نموده است. و من شما را به خدا و
رسولش و عمل به کتاب خدا و ترك باطل و احیاي سنت او دعوت می?کنم. سپس او، بدون قرار قبلی، به همراه سیصد و سیزده
مرد، به شمار یاران بدر، که همچون ابر پاییزي پراکنده?اند و زاهدان شب و شیران روزند، ظهور می?کند و خداوند سرزمین حجاز
را براي مهدي می?گشاید و او هر کس از بنی?هاشم را که در زندان به سر می?برد ;آزاد می?سازد. آنگاه درفشهاي سیاه در
کوفه فرود می?آید و گروهی را به جهت?بیعت?به سوي مهدي روانه می?سازند و آن حضرت لشکریان خود را به سراسر جهان
1) امام ) «. گسیل داشته و ستم و ستم پیشگان را از میان بر می?دارد و همه سرزمینها به دست او به راستی و درستکاري در می?آیند
باقر، علیه?السلام. گفتیم که به هنگام ظهور قائم، علیه?السلام، یاران او از سراسر جهان در مکه به گردش جمع می?شوند و با او
بیعت می?کنند ;حال این پرسش مطرح است که یاران قائم چگونه همگی در یک زمان و در کمترین فرصت در مکه حاضر
می?شوند و خود را براي همراهی با آن حضرت آماده می?سازند؟ امام علی، علیه?السلام، در این زمینه تعبیر جالبی دارند که به ما
فاذا کان ذلک ضرب یعسوب?الدین بذنبه، » : در درك چگونگی اجتماع یاران قائم، علیه?السلام، یاري می?کند. ایشان می?فرماید
2) چون وقت آن برسد آقاي بزرگوار و پیشواي دین مستقر و پابر جا گردد. پس نزد آن ) «. فیجتمعون الیه کما یجتمع قزع الخریف
بزرگوار گرد آیند، چنانکه پاره?هاي ابر در فصل پاییز گرد آمده و به هم می?پیوندند. تشبیه جمع شدن یاران آن حضرت به جمع
شدن ابرهاي پاییزي نشان از سرعت اجتماع و به هم پیوستن آنها دارد ;چنانکه در روایتی که در همین زمینه از امام باقر،
یاران قائم سیصد و سیزده مرد از فرزندان عجم (غیر عرب) هستند. گروهی از آنان به هنگام » : علیه?السلام، نقل شده آمده است
روز به وسیله ابر حرکت می?کنند و با نام خود و نام پدر و خصوصیات نسبشان شناخته می?شوند. گروهی دیگر از آنها در حالی
3) از امام صادق، علیه?السلام، نیز روایتی به ) «. که در بستر خود آرمیده?اند، بدون قرار قبلی در مکه بر آن حضرت وارد می?شوند
جوانان شیعه در حالی که بر پشت?بامهاي خود آرمیده?اند، در یک شب، بدون هیچ قرار قبلی به » : همین مضمون نقل شده است
4) از این روایات و دیگر روایات مشابه ( 5) که همگی دلالت?بر ) «. نزد صاحب خود برده شده و بامدادان در مکه حاضر می?شوند
اجتماع ناگهانی و از پیش تعیین نشده یاران قائم، در یک شب مشخص در مسجدالحرام، دارند، روشن می?شود که تنها به مدد
قدرت بی مانند خداوند متعال است که آن تعداد افرادي که براي یاري امام مهدي، علیه?السلام، برگزیده شده?اند در مدت زمان
6) به گرد آن حضرت جمع می?شوند. گفتیم که یاران ?) « در کمتر از یک چشم بر هم زدن » کوتاهی و یا به تعبیر برخی از روایات
قائم، علیه?السلام، از نظر توان جسمانی و قدرت بدنی در مرتبه بالایی قرار دارند تا آنجا که کوهی را از جا بر می?کنند. اما این
پرسش همواره مطرح بوده که امام?عصر، علیه?السلام، و یارانش از چه سلاحی در مبارزه با مستکبران و گردنکشان عصر استفاده
می?کنند؟ براي یافتن پاسخ پرسش یادشده به سراغ روایات می?رویم تا ببینیم از آنها چه چیزي به دست می?آید. امام باقر،
علیه?السلام، در ضمن روایتی که در آن به بیان شباهتهاي امام مهدي با انبیاي الهی می?پردازند، شباهت آن امام را با جد
اما شباهت او به جد برگزیده?اش، که درود بر او و ...» : بزرگوارش پیامبر اکرم، صلی?الله?علیه?وآله، چنین بر می?شمارند
خاندانش باد، این است که او با شمشیر قیام می?کند و دشمنان رسول خدا، صلی?الله?علیه?وآله، و همه ستمگران و گردنکشان را
7) چنانکه ملاحظه می?شود در ) .«... به قتل می?رساند. و او با شمشیر و ترسی (که در دل دشمنان می?افکند) به پیروزي می?رسد
این روایت?به دو شباهت عمده حضرت مهدي، علیه?السلام، با جد بزرگوارش اشاره شد که یکی از آنها قیام با شمشیر و دیگري
صفحه 19 از 64
حمایت و پشتیبانی خدا از او به وسیله ایجاد ترس و وحشت در دل دشمنان است. در اینجا براي روشن ساختن بیشتر موضوع، در
مورد شباهتهاي یاد شده باختصار توضیح می?دهیم: 1. نبرد و پیروزي با شمشیر در روایات بسیاري بر این نکته تصریح شده که امام
نامیده?اند ;که ? « صاحب?السیف » و یا ? « قائم بالسیف » مهدي، علیه?السلام، با شمشیر قیام می?کند، تا آنجا که آن حضرت را
براي نمونه می?توان به روایت زیر که از امام صادق، علیه?السلام، نقل شده اشاره کرد. آن حضرت در پاسخ فردي که در مورد
کلنا قائم بامرالله، واحد بعد واحد، حتی یجی?ء صاحب السیف، فاذا جاء صاحب السیف جاء » : از ایشان پرسیده بود فرمود ? « قائم »
8) همه ما، یکی پس از دیگري، بر پا دارنده (قائم) امر خداییم، تا اینکه صاحب شمشیر ظهور کند. پس آنگاه ) «. بامر غیر الذي کان
که صاحب شمشیر ظهور کند، شیوه?اي غیر از آنچه پیش از آن بوده است، در پیش می?گیرد. اما این پرسش مطرح است که آیا
این تعبیرها تنها اشاره به مسلحانه و قهرآمیز بودن قیام و انقلاب مهدوي دارد، یا اینکه نه، ذکر شمشیر در اینگونه روایات موضوعیت
داشته و آن امام واقعا با شمشیر به نبرد با گردنکشان می?پردازد؟ اگر چه شاید نتوان پاسخی صریح و قطعی به این پرسش داد ولی
توجه به روایات زیادي که در این زمینه وارد شده احتمال دوم را تقویت کرده و نشان می?دهد که در قیام مهدوي شمشیر جایگاه
خاصی دارد. در اینجا به برخی از روایاتی که در آنها از شمشیر، به عنوان سلاح آن حضرت و یاران ایشان، یاد شده، اشاره
اي جابر! براي بنی?عباس پرچمی است و » : می?فرماید ? « جابر جعفی » می?کنیم: الف) امام باقر، علیه?السلام، در روایتی خطاب به
براي دیگران پرچمهایی، پس برحذر باش و برحذر باش، تا زمانی که مردي از فرزندان حسین، علیه?السلام، را ملاحظه کنی که
بین رکن و مقام با او بیعت می?شود. سلاح رسول خدا، صلی?الله?علیه?وآله، کلاهخود رسول خدا، صلی?الله?علیه?وآله، زره
9) ب) در روایت دیگري، به نقل از امام باقر، علیه?السلام، در وصف امام قائم، ) «. رسول خدا و شمشیر رسول خدا با اوست
ج) امام « ( هشت ماه تمام شمشیر بر دوش نهاده (دشمنان خدا) می?کشد تا خدا خشنود گردد. ( 10 » : علیه?السلام، چنین آمده است
هنگامی که قائم بپا خیزد، شمشیرهاي نبرد فرود می?آید، » : صادق، علیه?السلام، نیز در مورد سلاح جنگی یاران قائم می?فرماید
نقل می?کند ? « ابان?بن تغلب » ( 11 ) د ) «. درحالیکه روي هر شمشیر نام مردي (از یاران آن حضرت) و نام پدر او نوشته شده است
اي ابان! » : که روزي با جعفر بن محمد، علیهماالسلام، در مسجد مکه نشسته بودم، آن حضرت درحالیکه دست مرا گرفته بود فرمود
خداوند 313 مرد در همین مسجد شما گرد می?آورد، مردم مکه می?دانند که (آن گروه) از پدران و نیاکان آنها متولد نشده?اند.
12 ) روایات بالا بخش ) «. با هر یک از آنها شمشیري است که بر آن نام شخص و نام پدر و نسب و خاندانش نوشته شده است
کوچکی از روایات فراوانی است که در آنهاء تصریح شده که قائم، علیه?السلام، و یاران او با شمشیر، نبرد رهایی بخش خود را
آغاز می?کنند. اما اینکه چرا آن امام از میان همه سلاحها شمشیر را برگزیده است?شاید به این خاطر باشد که خداوند
نمی?خواهد عهدي از ستمگران بر گردن آن حضرت باشد، حتی به انداره استفاده از سلاحهایی که ستمگران روزگار به وجود
آورنده آنها بوده?اند. 2. ایجاد وحشت در دل دشمنان چنانچه گفته شد، یکی از ویژگیهایی که در روایات براي قیام مهدي بر
شمرده شده، رسیدن به فتح و پیروزي به وسیله ایجاد وحشت و هراس در دل دشمنان است. یعنی همان ویژگی که در صدر اسلام و
در حرکت رهایی?بخش پیامبر اسلام، صلی?الله?علیه?وآله، وجود داشت. در آیات متعددي از قرآن کریم به این موضوع اشاره
شده که خداوند با ایجاد ترس و وحشت در دل کافران و مشرکان به یاري رسول اکرم و سپاه او برخاسته و آنها را بر دشمنانشان
اذ یوحی ربک الی الملائکۀ انی معکم فثبتوا الذین » ( غالب ساخته است. که براي نمونه می?توان به آیات زیر اشاره کرد: الف
13 ) (و به یاد آر) آنگاه که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد: من با شمایم، شما ) « ... آمنوا سالقی فی قلوب الذین کفروا الرعب
مؤمنان را به پایداري وادارید. من در دلهاي کافران بیم خواهم افکند... این آیه در جریان جنگ بدر نازل شده که پیامبر اکرم،
صلی?الله?علیه?وآله، تنها با 313 نفر همراه و بدون تجهیزات کافی در برابر لشکر انبوه و مجهز قریش قرار گرفت و چنان عرصه بر
مسلمانان تنگ شده بود که سر بر آسمان برداشته و از خداوند طلب یاري کردند و خداوند نیز علاوه بر اینکه هزار فرشته را براي
صفحه 20 از 64
هو الذي اخرج الذین » ( یاري مسلمانان فرستاد، چنان ترسی در دل دشمنان آنها انداخت که همگی پا به فرار گذاشتند. ( 14 ) ب
کفروا من اهل الکتاب من دیارهم لاول الحشر ما ظننتم ان یخرجوا و ظنوا انهم ما نعتهم حصونهم من الله فاتیهم الله من حیث لم
15 ) اوست آن خدایی که ) «. یحتسبوا و قذف فی قلوبهم الرعب یخربون بیوتهم بایدیهم و ایدي المؤمنین فاعتبروا یا اولی الابصار
نخستین?بار کسانی از اهل کتاب را که کافر بودند، از خانه?هایشان بیرون راند و شما نمی?پنداشتید که بیرون روند. آنها نیز
می?پنداشتند حصارهایشان را توان آن هست که در برابر خدا نگهدارشان باشد. خدا از سویی که گمانش را نمی?کردند بر آنها
تاخت آورد و در دلشان وحشت افکند، چنانکه خانه?هاي خود را به دست?خود و به دست مؤمنان خراب می?کردند. پس اي اهل
نازل شده?است. بخوبی نشان می?دهد زمانی « بنی?نظیر » بصیرت عبرت بگیرید. آیه یاد شده که در جریان نبرد مسلمانان با یهود
که نه مسلمانان گمان می?بردند که بنی?نظیر با آن همه شوکت و قدرت خانه و کاشانه خود را رها کنند و از سرزمین خود خارج
شوند و نه بنی نظیر احتمال می?دادند که مسلمانان بتوانند بر آنها با آنهمه تجهیزات و برج و بارو غلبه کنند، خداوند چنان ترس و
وحشتی در دل یهود بنی نظیر انداخت که خود در جستجوي راهی براي فرار به تخریب خانه?هاي خود پرداختند. ( 16 ) و این
بهترین گواه بر تاثیر بیم و هراس ایجاد شده از سوي خداوند، در تسلیم و شکست دشمنان خداست، و چه زیبا در پایان این آیه
آیات دیگري از این دست در قرآن کریم وجود دارد که ما به جهت رعایت اختصار از «. اي خردمندان عبرت بگیرید »: می?فرماید
ذکر آنها خودداري می?کنیم. ( 17 ) اما برخی از روایاتی که در آنها تصریح شده حضرت مهدي، علیه?السلام، و یاران او با ترس و
بیمی که خداوند در دل دشمنان می?افکند، به پیروزي می?رسند، به قرار زیر است: الف) امام محمدباقر، علیه?السلام، در روایتی
القائم منصور بالرعب مؤید بالنصرة تطوي له الارض و تظهر له الکنوز و یبلغ سلطانه المشرق و المغرب و یظهر الله، عز و » : می?فرماید
18 ) همانا قائم با ترس و بیم یاري شده و با نصرت (الهی) تایید گشته است، زمین براي او در هم ) «. جل، به دینه و لو کره المشرکون
پیچیده می?شود و گنجهایش را آشکار می?کند. نفوذ و اقتدار او شرق و غرب (جهان) را در بر می?گیرد و خداوند به وسیله او
...» : دین خودش را، بر خلاف میل مشرکان، غلبه می?بخشد. ب) در روایت دیگري که از آن امام نقل شده، چنین آمده است
پرچم سیاه رسول خدا را به اهتزاز در می?آورد. به فاصله یک ماه از پیش رو، سمت راست و سمت چپ آن پرچم، ترس همه را
یؤیدة بثلاثۀ اجناد: بالملائکۀ » : 19 ) ج) امام، علیه?السلام، در بیان لشکریان امام مهدي، علیه?السلام، می?فرماید ) «... فرا می?گیرد
20 ) خداوند او را با سه لشکر یاري می?کند: فرشتگان، مؤمنان و هراس. با توجه به آیات قرآن کریم که ) «. والمؤمنین والرعب
بصراحت از یاري پیامبر اکرم، صلی?الله?علیه?وآله، به وسیله ایجاد رعب و هراس در دل دشمنان سخن گفته است و همچنین
عنایت?به روایاتی که رعب و هراس را از لشکریان امام مهدي، علیه?السلام، و اسباب پیروزي ایشان برشمرده?اند. می?توان چنین
نتیجه گرفت که به هنگام ظهور خداوند چنان ترس و وحشتی در دل دشمنان آن امام می?افکند که آنان را از تصمیم?گیري
درست و بموقع در مقابله با قیام مهدوي باز می?دارد، تا آنجا که به هر عملی که دست می?زنند به ضررشان تمام می?شود. البته
در عصر حاضر هم نمونه?هاي چنین رویدادي قابل اشاره است، که پیروزي انقلاب اسلامی و تسلیم ارتش تا دندان مسلح رژیم
طاغوت در برابر مردم بی?سلاح و فتوحات گسترده رزمندگان اسلام در مقابل ارتش نیرومند بعثی از بارزترین آنهاست. پینوشتها:
، 1. المروزي، ابو عبدالله نعیم بن حماد، الفتن (نسخه خطی)، ص? 95 ، به نقل از: معجم احادیث الامام?المهدي علیه?السلام، ج? 3
ثم یظهرالمهدي بمکۀ عندالعشاء، و معه رایۀ رسول?الله، صلی?الله?علیه?وآله، و قمیصه و سیفه و علامات و » : ص? 295 ، ح? 832
نور و بیان، فاذا صلی?العشاء نادي باعلاصوته یقول: اذکرکم?الله ایهاالناس و مقامکم بین یدي ربکم، فقد اتخذالحجۀ و
بعث?الانبیاء، و انزل?الکتاب، و امرکم ان لاتشرکوا به شیئا و ان تحافظوا علی طاعته و طاعۀ رسوله و ان تحیوا ما احیاالقرآن و تمیتوا
ما امات، و تکونوا اعوانا علی?الهدي، و وزرا علی?التقوي، فان?الدنیا قد دنا فناؤها و زوالها و آذنت?بالوداع، فانی ادعوکم الی?الله
و الی رسوله والعمل بکتابه و اماتۀ?الباطل و احیاء سنته. فیظهر فی ثلاثمائۀ و ثلاثۀ عشر رجلا عدة اهل بدر، علی غیر میعاد، قزعا
صفحه 21 از 64
کقزع الخریف، رهبان باللیل و اسد بالنهار، فیفتح الله للمهدي ارض?الحجاز، و یستخرج من کان فی?السجن من بنی هاشم و
تنزل?الرایات?السودالکوفۀ، فتبعث?بالبیعۀ الی?المهدي، فیبعث?المهدي جنوده فی?الآفاق و یمیت?الجور و اهله و تستقیم
:، 3. همان، ص? 369 ، ح? 157 . 2. فیض?الاسلام، سید علینقی، ترجمه و شرح نهج?البلاغه، ص? 1202 ، ح? 1 .«... له?البلدان
اصحاب?القائم ثلاثمائۀ و ثلاثۀ عشر رجلا، اولادالعجم بعضهم یحمل فی?السحاب نهارا، یعرف باسمه و اسم ابیه و نسبه و حلیته، و »
بینا شباب?الشیعۀ علی ظهور » : 4. همان، ص? 370 ، ح? 159 «. بعضهم نائم علی فراشه، فیوا فیه (فیري) فی مکۀ علی غیر میعاد
، 5. ر.ك: همان، ص? 239،286،316،323 .«. سطوحهم نیام اذا توافوا الی صاحبهم فی لیلۀ واحدة علی غیر میعاد، فیصبحون بمکۀ
6. ر.ك: ابن طاووس، رضی?الدین علی?بن موسی، الملاحم و الفتن فی ظهورالغائب?المنتظر، ص? 121 ;سلیمان، . 368 ،342
، 7. المجلسی، محمدباقر، همان، ج? 51 . کامل، روزگار رهایی (یوم?الخلاص)، ترجمه علی?اکبر مهدي?پور، ج? 1، ص? 407
و اما شبهه من جده?المصطفی، صلی?الله?علیه?وآله، فخر وجه بالسیف و قتله اعداء لله و اعداء رسوله، ...» : ص? 217 ، ح? 6
9. الحرالعاملی، . 8. همان، ج? 23 ، ص? 189 ، ح? 4 .«... صلی?الله?علیه?وآله، و الجبارین والطواغیت، و انه ینصر بالسیف و الرعب و
محمدبن?الحسن، اثبات?الهداة، ج? 3، ص? 588 ، ح? 808 ، به نقل از: معجم?الاحادیث?الامام المهدي علیه?السلام، ج? 3، ص?
یا جابر ان لبنی?العباس رایۀ و لغیرهم رایات، فایاك ثم ایاك - ثلاثا - حتی تري رجلا من ولدالحسین، » : 243 ، ح? 772
.10 «. علیه?السلام، یبایع له بین?الرکن و المقام، معه سلاح رسول?الله، صلی?الله?علیه?وآله، و مغفر رسول?الله و سیف رسول?الله
یجردالسیف علی عاتقه ثمانیۀ اشهر هرجا حتی » : النعمانی، محمدابراهیم، الغیبۀ، ص? 165 ، به نقل از: سلیمان، کامل، همان، ص? 478
اذا قام?القائم، علیه?السلام، نزلت?سیوف?القتال، علی کل » : 11 . المجلسی، محمدباقر، همان، ص? 356 ، ح? 121 «. یرضی?الله
یا ابان، سیاتی?الله بثلاثمائۀ و ثلاثۀ عشر رجلا فی مسجدکم هذا، یعلم » : 12 . همان، ص? 286 ، ح? 19 «. سیف اسم?الرجل و اسم ابیه
.«... اهل مکۀ انه لم یخلق آباؤهم و لا اجدادهم بعد، علیهم?السیوف مکتوب علی کل سیف اسم?الرجل و اسم ابیه و حلیته و نسبه
- 4، ص? 525 - 14 . ر. ك: الطبرسی، ابو علی?الفضل بن?الحسن، مجمع?البیان فی تفسیرالقرآن، ج? 3 . 13 . سوره?انفال ( 8)، آیه 12
17 . ر. ك: .258- 10 ، ص? 257 - 16 . ر. ك: الطبرسی، ابوعلی?الفضل بن?الحسن، همان، ج? 9 . 15 . سوره حشر( 59 )، آیه 2 .526
19 . همان، . 18 . المجلسی، محمدباقر، همان، ج? 52 ، ص? 191 ، ح? 24 . سوره آل عمران( 3)، آیه 151 ، سوره احزاب ( 33 )، آیه? 23
20 . همان، ص? .«... ینشر رایۀ رسول?الله السوداء، فیسیر الرعب قدامها شهرا و عن یمینها شهرا و عن یسارها شهرا » : ص? 391 : ح
. 356 ، ح? 119
موعود در